نوشته‌هایی از مهدی

حاصل ارتباطات نورونی یک هومو ساپییِنس

درسی از فرندز برای پروداکت دیزاینرها: وقتی کاربرها داستانو عوض می‌کنن.

بدون دیدگاه

بیاید تو این نوشته ببینیم چطور صدای کاربر، می‌تونه مسیر یه محصول یا حتی یه داستان رو عوض کنه. نمی‌دونم سیت‌کام می‌بینید یا نه ولی اگه فرندز ندیدید دوتا پیشنهاد دارم اول اینه که ببینید و دوم هم همین‌طور. نمی‌خوام بگم فرندز فن هستم اما خیلی جاهای سخت زندگی که حوصله چیزی رو نداشتم مثل یه قرص زود اثر تونست در کوتاه مدت حالم رو بهتر کنه. (در آینده بنویسم: مسکن لحظه‌ای)

از سر بی‌حوصلگی داشتم دنبال فیلمی می‌گشتم که خواستم فرندز ببینم دیدم تایم بیش‌تری دارم و نیاز دارم سرگرم بشم نه فقط حالم عوض بشه که یادم اومد Friends: The Reunion رو که ۲۰۲۱ اومده بود به دلایلی مارکتینگی‌ای که داشت ندیدم (به نظرم بازیگران فرندز برای دیدنش کافی بودن و نیاز به اومدن جاستین بیبر، لیدی گاگا و … نبود) بی حوصله پلی کردم و چند بار بین چیزها سوییچ کردم تا ادامه‌ش دادم.

حاوی اسپویل زیاد از داستان: شاید در جریان باشید که سریال فرندز در حالت تئاترگونه‌ای ضبط می‌شد یعنی تماشاچیانی بودن که در لحظه ضبط حاضر بودن و صدای خنده و ری‌اکت‌شون تو هر اپیزود هست (خنده‌ی رو اعصابی که باعث شده خیلی‌هاتون از دیدنش منصرف بشید). وقتی راس می‌خواست با امیلی تو لندن ازدواج کنه، تهیه کننده‌های سریال برای فان! رابطه‌ای بین مونیکا و چندلر گذاشتن و ری‌اکت و بازخورد خیلی خوبی در لحظه ضبط گرفتن و چون آخر فصل بود تونستن بیش‌تر درباره این قضیه فکر کنن. کم کم تو فصل بعد در حد شیطنت و شوخی رابطه‌ی این دو نفر رو پیش بردن تا در نهایت با فیدبک‌ها، زوج اصلی داستان شدن. این دقیقاً همون کاریه که ما تو طراحی محصول باید بکنیم: گوش دادن به ری‌اکشن‌ها، فیدبک‌ها، و نیازهای کاربران، حتی اگه اولش یه ایده‌ی فان یا یه A/B Test ساده باشه.

برام جالب بود که چطور شنیدن و دیدن مخاطب چنین تاثیری روی روند سریال داشت تا دو نقش اصلی سریال رو وارد رابطه کنن و تو خیلی از اپیزودهای جلوتر داستان حول این دو شخص و رابطه‌شون بچرخه. فرندز فقط یه سریال طنز نیست، برای من یه یادآوری از اینه که تجربه‌ی واقعی مخاطب، مهم‌تر از برنامه‌ریزی اولیه‌ست. اگه گوش بدیم، ببینیم، و انعطاف‌پذیر باشیم، شاید بتونیم محصول‌هایی بسازیم که درست مثل مونیکا و چندلر، اولش یه شوخی به‌نظر برسن ولی بعداً تبدیل بشن به قلب تپنده‌ی داستان.



برچسب‌ها:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *